تغییر سلیقه طراح با هر تصمیمی که در زندگی می گیرد
نبرد برای خودباوری
در دوران مدرسه، من هیچ کودک اعجوبه ای نبودم. به طور طبیعی استعداد هنری داشتم، اما از نظر نمرات تقریباً در میانه راه، باید سخت تلاش می کردم تا خوب باشم. سندروم کلاهبردار کلاسیک که اکثر خلاقان در طول زندگی حرفه ای خود با آن دست و پنجه نرم می کنند همیشه وجود داشت.
با دوران سخت کودکی و مدرسه، مصمم بودم که سخت تلاش کنم و به بیش از حد متوسط دست پیدا کنم. می خواستم بهترین باشم.
زمانی در حرفه من بود که روی کاغذ همه چیز را داشتم. اما به جای اینکه احساس رضایت کنم، دائماً با نظراتی مانند «او خیلی تجاری است»، «به اندازه کافی خلاق نیست» و «شما دفن زباله را طراحی میکنید» تضعیف میشدم.
این کلمات می تواند هر کسی را له کند. مخصوصاً زمانی که کار را انجام داده اید، برای صندلی خود پشت میز جنگیده اید و چیزی از ابتدا ساخته اید. همین کافی بود که همه چیزهایی را که برای آن کار کرده بودم زیر سوال ببرم.
و موضوع اینجاست. بسیاری از شما این را تجربه خواهید کرد. انتقاد. شک لحظاتی که باعث می شود به این فکر کنید که آیا حتی در مسیر درستی هستید یا خیر.
حقیقت این است که هیچ کس قرار نیست احترام شما را در یک بشقاب نقره ای قرار دهد، مهم نیست چقدر سخت کار می کنید. این را زمانی یاد گرفتم که علیرغم هدایت یک زمین موفق بزرگ، به من گفتند: «فکر نمیکردم شما آن را در خود داشته باشید».
آن را تصور کنید. پس از اثبات خودم، باز هم با بدبینی مواجه شدم. آنجا بود که فهمیدم این مربوط به آنها نیست. این در مورد من است.
شکستن فرهنگ های سمی
میخواستم مطمئن شوم فرهنگی که پشت سر گذاشتم برای نفر بعدی بهتر است. مطمئن شدم مکانی که پشت سر گذاشتم مهربان تر است. چون حقیقت اینجاست، فرهنگ همه چیز است.
بنابراین، در حال حاضر چه نوع میراثی را می سازید؟ هر ایمیل، هر جلسه، هر تصمیم – بزرگ یا کوچک – نحوه به خاطر سپردن شما را شکل می دهد.
این فقط به کاری که تولید می کنید نیست. این در مورد نحوه ظاهر شدن شما برای مردم است.
در اینجا چیزی است که من می دانم – موفقیت توخالی است اگر شما تنها کسی باشید که از آن سود می برید. موفقیت واقعی زمانی است که افراد اطراف خود را بالا ببرید.
این در حال ایجاد مکان های کاری است که در آن نسل بعدی مجبور نیست همان نبردهایی را که شما انجام دادید بجنگد. این آموزش دادن به دیگران، به اشتراک گذاشتن دانش خود و نشان دادن مهربانی در دنیایی است که اغلب فراموش می کند که چقدر اهمیت دارد.
من دیگر به “به اندازه کافی باحال” بودن یا تطبیق ایده دیگران از موفقیت اهمیت نمی دهم.
آنچه مهم است این است که من چگونه با دیگران رفتار می کنم و چگونه به محیطی کمک می کنم که در آن استعدادها شکوفا شوند، نه فقط بقا. و اگر بتوانم فرهنگ یک محل کار، یک تیم را تغییر دهم، پس کار معناداری انجام داده ام.
چه نوع میراثی را می سازید؟
سوال این نیست که آیا قرار است میراثی به جا بگذارید یا نه. شما هستید. سوال این است که این میراث چه خواهد بود؟
آیا مردم شما را بهعنوان کسی که دیگران را بالا میبرد، یا بهعنوان کسی که فقط مراقب خودشان است به یاد خواهند آورد؟ آیا شما فردی خواهید بود که به تیم خود قدرت دادید تا رشد کنند، یا فردی که آنها را از ترس و رقابت خفه کردید؟
بنابراین، از خود بپرسید، برای چه چیزی به یاد خواهید آورد؟ زیرا اگر برای ایجاد تأثیر واقعی نباشد، اشتباه انجام می دهید.
در پایان روز، پروژهها محو میشوند، عنوانها تغییر میکنند و ممکن است نام شما بر روی در نباشد. اما احساسی که در مردم ایجاد کردید؟ که برای همیشه ادامه دارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.