تفاوت غریزه و علم در طراحی و گرافیک

تفاوت غریزه و علم در طراحی و گرافیک

هر روز میبینیش یک استندآپ کمدین با جمعیت بداهه می گوید، یک بازیکن فوتبال برای ملاقات با یک صلیب وارد می شود، یک هنرمند روی بوم نقاشی آنها را علامت گذاری می کند. بزرگ‌ها برای سنجش گزینه‌ها یا محاسبه احتمالات مکث نمی‌کنند – آنها به طور غریزی حرکت می‌کنند، و کار می‌کند.

در کار خلاقانه ما هم همینطور است. تحقیق، داده ها و تفکر عمدی ابزارهای ضروری هستند که اغلب نتایج ثابت و قابل اعتمادی را ارائه می دهند. هوش مصنوعی می تواند همین کار را انجام دهد.

اما نکته اینجاست – قابل اعتماد بودن همیشه به معنای دوست داشتن نیست. آنچه ما دوست داریم، چیزی که با ما طنین انداز می شود، نقص است.

این صدای ترق یک صفحه وینیل، قهرمان معیوب، زیبایی صیقل نشده یک جزئیات غیرمنتظره است. در کارمان فقط زمانی به این نقص کامل دست می‌یابیم که به قلب خود اعتماد کنیم، زمانی که فراتر از آن چیزی که منطق می‌خواهد جسارت کنیم.

تفاوت غریزه و علم در طراحی و گرافیک

و با این حال، ما در اعتراف آن مردد هستیم. لوگوی آمازون را که 20 سال پیش ایجاد کردیم، در نظر بگیرید. اگر ما صرفاً به داده‌ها تکیه می‌کردیم، شاید هرگز نور روز را نمی‌دیدیم.

در واقع هیچ تحقیقی در مورد لوگوی آمازون انجام نشده است. وقتی از جف بزوس پرسیده شد که آیا باید هویت جدید را آزمایش کنند، گفت: “هرکسی که این لوگو را دوست ندارد، توله سگ ها را دوست ندارد.”

با غریزه اش می رفت. اگر آمازون برای تصمیم‌گیری در مورد طراحی لوگوی نهایی به تحقیقات متکی بود، ممکن بود آنطور که شده بود. این غریزه بود که به ما گفت که کار خواهد کرد.

از خلاقان پشت نمادین ترین مارک های این قرن بپرسید، آنها هم به شما می گویند – در خلوت. غریزه آنها را به راه حل هایشان سوق داد. اما به طور عمومی، همه چیز در مورد ارائه یک فرآیند “تحقیق دقیق” و “تحلیل داده ها” است.

غریزه یکی از قدرتمندترین نیروهای ما است که بدون نیاز به محاسبات یا مشورت بی پایان تصمیمات را هدایت می کند.

سؤال این است که چگونه می‌توانیم غریزه خود را در دنیایی که به طور فزاینده‌ای توسط الگوریتم‌ها، داده‌ها و یکسان بودن مبتنی بر هوش مصنوعی اداره می‌شود، بازیابی و پرورش دهیم؟ چگونه می توانیم به اعتماد به نفس خود افتخار کنیم؟ در اینجا چند ایده وجود دارد.

داده ها خطاناپذیر نیستند

اول، زمان شناخت محدودیت های تحقیق فرا رسیده است. داده ها ارزش غیر قابل انکاری دارند، اما خطاناپذیر نیستند.

اغلب، پژوهش با فرضیات اشتباه شروع می شود یا پاسخ های ناقصی ارائه می دهد. این پیچیدگی را ساده می کند، تصمیمات را در نمودارها و اعداد مرتب می کند، اما تفاوت های ظریفی که غرایز می توانند حس کنند را از دست می دهد.

امروزه داده‌ها فقط اطلاع‌رسانی تصمیم‌ها نیستند. اغلب، این تصمیم است. این اتکای بیش از حد می تواند خلاقیت را خفه کند.

فقط به این دلیل که داده ها دقیق به نظر می رسند به این معنی نیست که همیشه درست هستند. دوری از تکیه بیش از حد به اعداد و ارقام نیازمند شجاعت است. این به معنای مالکیت تصمیمات خود، حتی تصمیمات اشتباه است.

غریزه لحظه ای که در طول یک عمر ساخته شده است

غریزه یک حدس و گمان نیست، بلکه با مشاهده، تجربه و شهودی که در طول زمان تیزتر شده است، به دست می آید. شما نمی توانید غریزه را آموزش دهید، اما می توانید آن را تقویت کنید.

خود را در فرهنگ غرق کنید. کار دیگران را مطالعه کنید. به برندی که می سازید نزدیک شوید.

تنها زمانی که برای بازدید از آبجوسازی Vocation در پل هبدن رفتیم، به ایده بیننده، چشم بینا، و طرحی که توجه را جلب می‌کند، اما با جزئیات و عمق نگاه می‌کند، اشاره کردیم. با شهادت ما از توجه وسواس گونه آنها به جزئیات و مکان بالای تپه مطلع شد.

“داده ها می توانند ما را راهنمایی کنند، اما غرایز ما ما را به جایی می برد که داده ها نمی توانند.”

برای شما، رئیستان یا هیئت داوری ایجاد نکنید. کاربر نهایی را در نظر بگیرید با دیدن دنیا از طریق چشمان آنها – اینکه یک محصول در قفسه چگونه به نظر می رسد، چه احساسی در دستان آنها دارد، چگونه در خانه های آنها زندگی می کند – می توانید غرایز خود را برای ارتباط عاطفی با آنها درگیر کنید.

همچنین توجه داشته باشید که این غریزه نیازمند یک محیط امن برای رشد است. ما در صنعتی کار می‌کنیم که در آن جدول‌های زمانی هر روز تنگ‌تر می‌شوند، اما یک فرآیند تحت فشار به ندرت نتایج الهام‌بخشی ایجاد می‌کند.

به آن کمدین، بازیکن فوتبال، هنرمند فکر کنید. چه اتفاقی می‌افتد وقتی همه چیز اجباری احساس شود؟ شوخی های مسطح، فرصت های از دست رفته، بوم نقاشی بی الهام.

همین امر در مورد طراحان نیز صدق می کند. با توجه به آزادی کشف یک برند، قدم گذاشتن در کفش مخاطبان، آنها همیشه به مقصدی بسیار الهام‌بخش‌تر می‌رسند و بدون شک در طول مسیر لذت خواهند برد.

از بین بردن ستاره های مرگ خودمان

اعتماد به نفس خود به عنوان یک متخصص خلاق کار آسانی نیست.

گوش دادن به ندای درونی خود، انعطاف پذیری برای مقاومت در برابر اشتباه کردن در طول مسیر، و عزم راسخ برای دفاع از ایده هایی که به طور منظم در چارچوب تحقیقاتی قرار نمی گیرند، بدون اینکه سرسختانه، تدافعی یا دشوار به نظر برسند، می طلبد.

اما ارزشش را دارد. متمایزترین، موفق‌ترین و پرطنین‌ترین اثری که در طول زندگی حرفه‌ای‌ام دیده‌ام، نه از دنبال کردن بی‌دیدگی داده‌ها، بلکه از غریزه‌هایی است که ریشه در تجربه، همدلی و تمایل به ریسک کردن دارد.

لوک اسکای واکر در آخرین حمله خود به ستاره مرگ، ارتباطات و سیستم‌های ناوبری پیشرفته‌اش را قطع می‌کند و در عوض به نیرو تکیه می‌کند تا شلیک ویرانگر یک در میلیون خود را هدف قرار دهد.

مانند لوک، ما باید احساسات درونی خود را به صندلی رانندگی برگردانیم. داده ها می توانند ما را راهنمایی کنند، اما غرایز ما ما را به جایی می برد که داده ها نمی توانند – جایی شگفت انگیز، ناقص، انسانی. و بالاتر از همه، موثر.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید